جدول جو
جدول جو

معنی دم آسمان - جستجوی لغت در جدول جو

دم آسمان
(دُ)
دهی است از دهستان جلگۀ بخش مرکزی شهرستان گلپایگان. سکنۀ آن 141 تن. آب از قنات و چاه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ)
دهی از دهستان ایدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 26 هزارگزی جنوب باختری فلاورجان به گردنه سرخ واقع است. کوهستانی و معتدل است و 125 تن سکنه دارد. آبش از قنات و زاینده رود. محصولش غلات، برنج و پنبه. شغل اهالی زراعت، صنایع دستی زنان کرباس بافی وراهش فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(خَطْ طِ سِ)
حبیکه، راه ستاره ها که مسیر آنها در آسمان است. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به حبیکه در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ)
کنایه از آفتاب است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نُ /نِ / نَ دَ)
در تداول سینه زنان، با دیگران هم آواز شدن. هم آهنگ با دیگران آواز کردن. نیک هم آهنگ دیگران خواندن: دم بیا! (یادداشت مؤلف) ، رطوبت گرفتن و نم شدن: دم آمدن زمین، گاورو شدن آن، یعنی نم شدن آن پس از آبیاری. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نه آسمان
تصویر نه آسمان
نه فلک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دم آمدن
تصویر دم آمدن
در تداول سینه زنان با دیگران هم آواز شدن، دم آمدن زمین
فرهنگ لغت هوشیار